مصطفی ظاهری – رجانیوز: «دستگاه های اجرایی باید خیلی زودتر جلوی اینکه مردم امور کاری، علمی و خانوادگی خود را به تلگرام موکول کنند، جلویش را می گرفتند. نه تنها این کار را نکرد، بلکه آن را ملعبه سیاسی خود قرار داد و حالا که یک تصمیمی می خواهد در نظام گرفته شود، به دنبال فرافکنی و انداختن هزینه آن به گردن افرادی دیگر در جامعه و یا قوه دیگر است. ما باید مواظب باشیم در موضوع برجام و موضعات مشابه این اتفاق نیفتد. زودتر باید کشور را به سمت انسجام مدیریت کنیم.
ما نباید بازی دکوکرات ها را در این ایام جدید بخوریم و بگویند حالا اجازه بدهید کنگره دست ما بیفتد و ما خدمت ترامپ خواهیم رسید و به نفع شما کار می کنیم. این زمزمه هایی است که از طرف دموکرات ها بلند شده که به مقامات کشور ما برسانند که شما اجازه بدهید و تحمل کنید تا کنگره به دست ما بیفتد. این یکی از نکاتی است که این حرف ها رد و بدل نشود.
از اروپایی ها بخواهیم که به جد تحریم بانک مرکزی را بردارند. تحریم بانک ها را به طور کلی و واقعی لغو کنند. هیچ حرفی در رابطه با برجام موشکی نزنند. نخواهند که ما حقوق بشر امریکایی را اجرا کنیم. بیمه ها را مختل نکنند. کشتیرانی را تحریم نکنند. تمام این ها را باید بپذیرند و بابت آن تضمین دهند تا ما در برجام بمانیم. باید منافع ما را تامین کنند و منافع ما این است که هیچ مشکلی از بابت تحریم نداشته باشیم و هیچ فشار اقتصادی خارجی ای بر روی ما نباشد. تاکید می کنم هیچ حرفی در خصوص مسائل موشکی و حضور ما در منطقه نزنند و مطالبه نکنند و گروکشی نداشته باشند تا ما در برجام بمانیم.
 دولت باید از اروپایی ها بخواهد که به تحریم ها خاتمه دهند و اگر امریکایی ها شرکت ها و بانک های اروپایی را جریمه می کنند، اروپایی ها هم مقابله به مثل کنند و به شرکت ها و بانک های امریکایی را جریمه کنند. محکم بایستند و از شرکت های خود بخواهند که نباید دیکته امریکایی ها را بنویسند و مطابق قوانین داخلی کشورهای خود عمل کنند.
آن موادی که شما از کشور خارج کردید، موجب شد کشور بازدارندگی خود را از دست دهد. برای همین است که امروز اسرائیل گردنکشی و قدرت نمایی و ما را تهدید می کند. شما نتوانستید از لابی صهیونیست به نفع کشور استفاده کنید. اگر فشار را روی رژیم صهیونیستی بگذارید، لابی آنها در امریکا فعال می شود و به نفع ما فعالیت می کند و تحریم ها را کاهش می دهد. امریکایی ها هم اینقدر قدرتنمایی نخواهد کرد. پس راه حلتان فشار به رژیم صهیونیستی باشد.
ما چگونه می توانیم به مختصصان و دانشمندان هسته ای بگوییم که دوباره بیایید و وقت بگذارید؟ بیایند و حاصل عمرشان بر باد رود و به آن ها به عنوان پروژه های راه سازی و خط لوله نگاه شود. موضوعات استراتژیک مثل کارخانه آسفالت که خیابان آسفالت می کنند و کارخانه لوله سازی نیست که بی آیند خط لوله را ایجاد کنند و تمام که شد بگویند برو. شغل دیگری برایش نیست. دانشمندی که در یک موضوع تخصصی استخوان خرد می کند و زندگیش را می گذارد، به سادگی نمی توانید به او بگویید که تمام شد و برو دنبال کارت و او دنبال شغل جدید برود. حالا هم که شغل پیدا کرده باشد، دوباره به او بگوییم بیا و برگرد.»

این جملات بخشی از گفتگوی رجانیوز با دکتر فریدون عباسی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و دانشمند هسته ای کشور است که در پی خروج امریکا از برجام صورت پذیرفت. در ادامه متن مشروح این گفتگو از نظر می گذرد:
 

رجانیوز: تحلیل شما از اقدام شب گذشته رئیس جمهور امریکا و خروج این کشور از برجام چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم. متن برجام از ابتدا بد نوشته شده و در آن پیش بینی های لازم برای خروج از برجام نشده است. باید ببینیم این متن در چه شرایطی نوشته شد. غربی ها سال ها ما را متهم کرده بودند که فعالیت های هسته ای ما ابعاد نظامی داشته و برای این پرونده ایران را از آژانس انرژی اتمی به شورای امنیت بردند و مجموعه ای از قطعنامه ها صادر و ایران را تحریم کردند. در عین حال در طول این سال ها ما پیشرفت های علمی و فنی در تحریم داشتیم و کشور را هم اداره کردیم. البته مشکلاتی هم بود. یک جریان فکری در جامعه ما است که این روش را قبول نداشت و ندارد. این جریان از مبانی انقلاب و توصیه امام راحل در وصیتنامه فاصله گرفته و می گویند ما هم یک کشور مثل بقیه کشورها هستیم و می رود در زمین غرب بازی می کند و یک سری محدودیت ها را می پذیرد تا گشایشی در وضع سیاسیشان بوجود بیاید نه گشایشی در وضع اقتصادی مردم. این جریان به دنبال این بود تثبیت سیاسی شوند تا بتوانند دولت های بعدی را در ایران به دست بگیرند. این فرمولی است که در جامعه ما پیاده شده است. به دنبال برجام های بعدی رفتند. نمونه اش قرارداد IPC است. بحث پالرمو و FATF است و از این قبیل مسائل.

برجام پیش از این خاتمه یافته بود. دقت کنیم که آیا امریکا به طور واقعی در برجام بوده که بخواهد خارج بشود؟ امریکا در این دوره ای که در برجام بوده، به مناسبت های مختلف تهدیدها و تحریم هایش را اعمال کرده و تحریم های جدیدتر و خشن تری را وضع کرده، مانند کاتسا و تهدید به اجرای آن کرده است. در اقلامی که ما باید می خریدیم، در هواپیماهایی که باید می دادند، بازی های بسیاری در آن در آوردند.

ما اگر ماهیتی به موضوع نگاه نکنیم و نبریم به اصل انقلاب و اصل استقلال و آزادی جمهوری اسلامی، مسئله را از یک دستگاه مختصات غلط نگاه کردیم. پس اگر ما بپذیریم بحث استقلال و آزادی ما مطرح است، باید بتوانیم در خیلی از مسائل علمی و فنی کار کنیم. در موضوعات دفاعی باید به اندازه ای قدرتمند باشیم که هیچ کشوری در هر نقطه از دنیا نتواند تفکر اینکه بخواهد به ما حمله کند را داشته باشد. اگر این ها به مردم گفته شود، مردم شرطی نمی شوند و به دنبال اینکه به یک شکلی در زمین آن افراد بازی کنند که بخواهند جامعه را دو قطبی کنند، نمی روند. نمونه عینی دو قطبی کردن همین مسئله تلگرام در این چند وقت اخیر بوده است. دستگاه های اجرایی باید خیلی زودتر جلوی اینکه مردم امور کاری، علمی و خانوادگی خود را به تلگرام موکول کنند، جلویش را می گرفتند. نه تنها این کار را نکرد، بلکه آن را ملعبه سیاسی خود قرار داد و حالا که یک تصمیمی می خواهد در نظام گرفته شود، به دنبال فرافکنی و انداختن هزینه آن به گردن افرادی دیگر در جامعه و یا قوه دیگر است. ما باید مواظب باشیم در موضوع برجام و موضعات مشابه این اتفاق نیفتد. زودتر باید کشور را به سمت انسجام مدیریت کنیم.

دستگاه اجرایی ما اشتباه کرده و عرصه سیاسی محل آزمون نیست و جامعه ما باید این را مدنظر قرار دهد که آزموده را آزمودن خطاست. کسانی که گوش ندادند و به امریکا اعتماد کردند، نمی توانند کار فکری و عملیات اجرایی را دستگاه دولتی ادامه دهند. اینها باید از عرصه سیاسی کشور فاصله بگیرند و بروند کنار و کار را دست عقلا دهند. دست عقلایی که می دانند نمی توان به امریکا اعتماد کرد. همین حرف ها فروردین سال ۹۲ هم زده شده و تذکرات لازم قبل از اینکه این دولت سرکار بیاید به جامعه داده شد ولی جامعه نخبگانی به این تذکرات توجه نکرد. فکر کردند که می توانند با آموزه هایی که از دستگاه غرب گرفتند، با آن ها مذاکره کنند و مسئله را حل کنند. حالا رسیدیم به اینجا که امریکا بالاخره آن خصلت ذاتی خودش را نشان داد.

ما نباید بازی دکوکرات ها را در این ایام جدید بخوریم و بگویند حالا اجازه بدهید کنگره دست ما بیفتد و ما خدمت ترامپ خواهیم رسید و به نفع شما کار می کنیم. این زمزمه هایی است که از طرف دموکرات ها بلند شده که به مقامات کشور ما برسانند که شما اجازه بدهید و تحمل کنید تا کنگره به دست ما بیفتد. این یکی از نکاتی است که این حرف ها رد و بدل نشود.

نکته بعدی سر اروپایی هاست. اگر به حجم مبادلات اروپا با امریکا دقت کنیم می بینیم تبادل مالی و تجاریش با امریکا به مراتبط بیشتر از تعاملش با ایران است. مطمئنا در حوزه اقتصاد صرف نمی کند برای جامعه اروپا طرف ما را بگیرند و با ما همکاری کنند. مطمئنا سیاست امریکا را می پذیرند. یک عده ای در جامعه ما می خواهند هنوز بر طبل پیروزی برجام بکوبند و حاضر نیستند واقعیت ها را بپذیرند. ما باید هشیار باشیم. اروپایی ها ممکن است برای یک ژست سیاسی هم که شده در مقابل امریکا از خودشان نشان دهند که ما هم در عرصه بین المللی موثر و تصمیم گیرنده هستیم و به ما توصیه کننند که در برجام بمانیم. یک قیافه معصومانه و ناراحت هم می گیرند، مانند واکنش شب گذشته خانم موگرینی، ولی نباید گول بخوریم. باید آینده نگر باشیم. از اروپایی ها بخواهیم که به جد تحریم بانک مرکزی را بردارند. تحریم بانک ها را به طور کلی و واقعی لغو کنند. هیچ حرفی در رابطه با برجام موشکی نزنند. نخواهند که ما حقوق بشر امریکایی را اجرا کنیم. بیمه ها را مختل نکنند. کشتیرانی را تحریم نکنند. تمام این ها را باید بپذیرند و بابت آن تضمین دهند تا ما در برجام بمانیم. باید منافع ما را تامین کنند و منافع ما این است که هیچ مشکلی از بابت تحریم نداشته باشیم و هیچ فشار اقتصادی خارجی ای بر روی ما نباشد. تاکید می کنم هیچ حرفی در خصوص مسائل موشکی و حضور ما در منطقه نزنند و مطالبه نکنند و گروکشی نداشته باشند تا ما در برجام بمانیم. وگرنه برجام برای ما چه خاصیتی داره که ما بخواهیم با پنج کشور دیگر ادامه دهیم. مگر تا به حال که اجرا کردیم، سودی برای ما داشته است؟ بیشتر برای آنها بهره داشته و توانستند قراردادهای خودروسازی و هواپیمایی خود را ببندند و ما از تحقیقات های علمی خود دور ماندیم. دولت باید از اروپایی ها بخواهد که به تحریم ها خاتمه دهند و اگر امریکایی ها شرکت ها و بانک های اروپایی را جریمه می کنند، اروپایی ها هم مقابله به مثل کنند و به شرکت ها و بانک های امریکایی را جریمه کنند. محکم بایستند و از شرکت های خود بخواهند که نباید دیکته امریکایی ها را بنویسند و مطابق قوانین داخلی کشورهای خود عمل کنند.

در داخل هم گفتن اینکه ما غنی سازی صنعتی را شروع می کنیم و یا به انرژی اتمی دستور می دهیم، فایده ای ندارد. ما نباید این مسئله را در ذهن مردم ایجاد کنیم که ما همه سرمایه ملی را صرف غنی سازی می کنیم. نه همچنین خبری از قبل بوده و نه در آینده خواهد بود. آن جمله غلط بود، غلط اندر غلط که سانتریفیوژ بچرخد و چرخه کارخانه ها هم بچرخد. آقای روحانی دیدید که سانتریفیوژها را از چرخش انداختید و کارخانه ها را هم از چرخش انداختید و به تولید ملی توجه نکردید و همه مسائل را ذیل توسعه سیاسی خاص حزب و گروه خودتان بردید. اشتباه کردید و دست بردارید از این کار. آن موادی که شما از کشور خارج کردید، موجب شد کشور بازدارندگی خود را از دست دهد. برای همین است که امروز اسرائیل گردنکشی و قدرت نمایی و ما را تهدید می کند. شما نتوانستید از لابی صهیونیست به نفع کشور استفاده کنید. اگر فشار را روی رژیم صهیونیستی بگذارید، لابی آنها در امریکا فعال می شود و به نفع ما فعالیت می کند و تحریم ها را کاهش می دهد. امریکایی ها هم اینقدر قدرتنمایی نخواهد کرد. پس راه حلتان فشار به رژیم صهیونیستی باشد.

ما می توانیم دانشگاه های خودمان را فعال کنیم. خیلی هم بودجه نمی خواهند. دستشان را در علم و تحقیقات باز بگذاریم. مرتبط آنها را از بازرسی آژانس و مقاله دادن نترسانیم. بگذاریم آنها در هر موضوعی که لازم است فعالیت علمی داشته باشند. من به آقای رئیس جمهور و همفکران ایشان توصیه می کنم که بیایید مشکل کمباین کشاورزان را حل کنند و با حذف کمباین های فرسوده از این حجم وسیع دور ریز محصولات کشاورزی جلوگیری کنیم. مشکل اتوبوس و سیستم حمل و نقل شهری را حل کنند. با حذف اتوبوس های شهری دودزا، هم سلامت را به شهرها برگردانیم و هم تولید شغل کنیم. مشکلات تولید و صنعت کشور را حل کنند و با حمایت از تولید ملی، اقتصاد مقاومتی را اجرایی کنند. دنبال توسعه سیاسی به صورت ظاهری نباشیم.این همه کار روی زمین مانده وجود دارد. چرا دولت وارد نمی شود و همه را معطل نگه داشته است؟ در این شرایط بهترین کاری که می توان کرد پرداختن به اقتصاد مقاومتی است.

رجانیوز: اگر ما بخواهیم برگشت پذیری هسته ای را داشته باشیم. بحث اقتصاد مقاومتی درست، ولی فارغ از این مسئله، چه اقدامی را باید انجام دهیم تا بتوانیم آن قدرت بازدارنده قبلی را بدست آوریم؟

اشکال در تفکری است که در دستگاه اجرایی وجود دارد. این تفکر مرعوب غرب است. تا زمانی که این تفکر وجود دارد و این آدمها در راس حضور دارند، برگشت پذیری امکان پذیر نیست. اگر هم باشد به شکل ظاهری است. مثل فرمانی که برای پیشران های هسته ای از سوی رئیس جمهور داده شده است. پیشران که با دستور امکان سنجی ساخته نمی شود. این دستورات، شوی تبلیغاتی است. من فکر می کنم که می بایست تغییراتی در حوزه اجرایی کشور انجام شود و اگر مدیریت جهادی و انقلابی بر سر کار آید، برگشت پذیری امکان پذیری خواهد بود. اما با افرادی که چشم به دموکرات های امریکایی و اروپایی ها دوختند، نمی توانید انتظار برگشت پذیری هسته ای را داشته باشید. برای چه این کار را بکنند وقتی تفکراً مخالف این قضیه هستند و نمی خواهند کشور در این زمینه قدرتمند شود. نمی خواهند ما به صدور انقلاب در حوزه فکر و علم و فناوری فکر کنیم. این ها انقلاب را تمام شده می دانند. ما نباید ساده به موضوع نگاه کنیم. دستگاه اجرایی باید عوض شود. اگر عوض شود این مشکلات قابل حل خواهد بود. ما کشوری هستیم که این کارهای علمی و فنی را در گذشته و در تحریم ها و در موقعی که سوادمان به اندازه الان نبود، انجام دادیم. الان سرعتمان خیلی بیشتر می تواند شود چرا که خطاهای علمی و فنی خود را قبلا کردیم و آنها را رفع کردیم. ما دانش و فناوری را بدست آوردیم.
 
مهم این است که دستگاه اجرایی بخواهد. دستگاه اجرایی در دوره گذشته می خواست و بودجه آن را در حد نیاز تامین می کرد. نمی گویم ۱۰۰ درصد بود. در همان مقداری که مثل بقیه صنایع کار می کردند، به این صنعت هم کمک می شد ولی بیشتر آن شور و انگیزه ها و خواست نیروی انسانی و خودباوری بود که ما را در صنعت هسته ای به نتیجه رساند. موضوع برجام شک و تردید در ما ایجاد کرده است. این شک و تردید جزء با تغییر در نگرش در دستگاه های اجرایی رفع نخواهد شد. ما چگونه می توانیم به مختصصان و دانشمندان هسته ای بگوییم که دوباره بیایید و وقت بگذارید؟ بیایند و حاصل عمرشان بر باد رود و به آن ها به عنوان پروژه های راه سازی و خط لوله نگاه شود. موضوعات استراتژیک مثل کارخانه آسفالت که خیابان آسفالت می کنند و کارخانه لوله سازی نیست که بی آیند خط لوله را ایجاد کنند و تمام که شد بگویند برو. شغل دیگری برایش نیست. دانشمندی که در یک موضوع تخصصی استخوان خرد می کند و زندگیش را می گذارد، به سادگی نمی توانید به او بگویید که تمام شد و برو دنبال کارت و او دنبال شغل جدید برود. حالا هم که شغل پیدا کرده باشد، دوباره به او بگوییم بیا و برگرد. به نظر من شاید در حد نمایش و شعار دادن خوب باشد ولی اگر بخواهیم جدی کار کنیم باید نگرش ما در حوزه اجرا کلا عوض شود.